انتظار
یک نفر آهسته میخواند مرا
با صدایی خسته می خواند مرا
یک نفر دریاست اما در سکوت
توی خود آهسته می خواند مرا
یک نفر گویی کنارم هست و نیست
از درون خسته می خواند مرا
یک نفر اینجا نمی دانم که کیست
دردلم بنشسته می خواند مرا
یک نفر انگار که همزاد من است
هر کجا پیوسته می خواند مرا
یک نفر انگار عاشق تر از من یک نفر
از همه بگسسته می خواند مرا
یک نفر ماند من در آیینه
با دل بشکسته می خواند مرا
یک نفر تنها تر از من یک نفر
از جهان وارسته می خواند مرا

..............آب آیینه ی عشق گذران است
تو که امروز نگاهت به نگاهی نگران است ،
باش فردا که دلت با دگران است................
( استاد فریدون مشیری )
+ نوشته شده در پنجشنبه چهاردهم بهمن ۱۳۸۹ ساعت 18:8 توسط جواد
|